سعدی؛ شاعری مسافر

سعدی را شاعر سفرمیدانند به گونه‌ای که به‌اعتقاد بسیاری حاصل سیروسفرهای او درکتاب‌های گلستان و بوستان ظهور یافته است. اما به‌راستی انگیزه‌های سعدی از سفر چه بوده؟ چرا سعدی سی سال از عمر خود را در سفر به‌سر برده است؟ پاسخ به این سوالات می‌تواند اهمیت مفهوم و ارتباط انگیزه‌های او از سفر و ظهورآثارش […]

سعدی را شاعر سفرمیدانند به گونه‌ای که به‌اعتقاد بسیاری حاصل سیروسفرهای او درکتاب‌های گلستان و بوستان ظهور یافته است. اما به‌راستی انگیزه‌های سعدی از سفر چه بوده؟ چرا سعدی سی سال از عمر خود را در سفر به‌سر برده است؟ پاسخ به این سوالات می‌تواند اهمیت مفهوم و ارتباط انگیزه‌های او از سفر و ظهورآثارش را بیان کند. انتخاب پدیده سفر در زندگی فردی چون او درآن موقعیت زمانی و اتفاقاتی چون حمله مغولان و فروپاشی حکومتهای بسیار در آن دوران که پیرامون او در حال وقوع بوده‌اند، از تفکری عمیق و شگرف ناشی میشود.
آغاز سفرهای او را در سال ۶۲۰ هجری قمری و از شیراز و پایان این سفرها را سال ۶۵۵ هجری قمری و در شیراز می‌دانند. از شیراز بیرون زد تا مگر دراین سفر آرام و قراری به دست آورد:
برون جستم از تنگ ترکان چو دیدم
جهان درهم افتاده چون موی زنگی
سعدی پای در سفر می‌نهد و سختی‌های سفر را برای شیرینی‌های آن به‌جان می‌خرد. به‌گفته پژوهشگران در زمینه زندگی سعدی و بنا به شعر فوق، او زمانی که جهان چون موی زنگی درهم‌پیچیده بود، نخست شیراز را به‌انگیزه ادامه تحصیل به مقصد بغداد ترک می‌کند و بعد از کسب تحصیلات در بغداد به‌انگیزه جهانگردی و ماجراجویی تمامی بلاد شرق و عرَب آن‌زمان را ره می‌پوید و سر از مکان‌های گوناگون در می‌آورد.
مدتی در نظامیه بغداد میماند. سپس به شام و حجاز می رود و حج به جا می آورد. زمانی بعد دلتنگ وطنش میشود، مجددا به شیراز باز می گردد سعدی در حالی به‌شیراز باز می‌گردد که اوضاع آرام بود:
چوباز آمدم آسوده دیدم
ز گرگان به در رفته آن تیز چنگیدر

سپس دوباره پیاده به‌بغداد و حجاز سفر می‌کند و احتمالا در راه برگشت ازطریق آسیای‌صغیر، به‌آذربایجان می‌رسد.
نشانه‌هایی از سفر به‌هندوستان، ترکستان، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم در اشعار وی یافت می‌شود .درسراسر این سفرها درسرزمین های مهم دنیای آن دوران با طبقات گوناگون از پادشاهان و وزیران گرفته تا افراد متوسط و عامه مردم حشر و نشر داشته، در سفرها با کاروانیان از هر دسته به‌سر برده، از شهری به شهری رفته بیابانها درنوردیده و در هرجا چیزهای تازه دیده و افزون بر کتاب‌های بسیار که خوانده جهان را از راه تجربه مستقیم آزموده و شناخته است و به‌علاوه هوش سرشار و ذهن روشن و باریک‌بین او در ورای هرچیز حتی از مشهودات عادی نکته‌های ظریف و بدیع دریافته است .
این سیاحتهای دور و دراز، دلش را نرم کرده بود و جانش را از شور و عشق آکنده بود. او به همه کائنات عشق می‌ورزید. بنا بر اشاره خود در اقصای عالم گشت و با هرکس ایام را به‌سر برد و به‌هر گوشه‌ای تمتعی یافت و از هر خرمنی خوشه‌ای برداشت. هرگاه از سفر دور بود دلتنگی میکرد.
نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم

از جلوه های قوی و آزمون های سعدی در زندگی مردم شناسی اوست و معرفت وی به روحیات افراد بشر که به صور گوناگون درگلستان به چشم می‌رسد. همه جا دیده‌ی واقع‌بین سعدی است که حقایق تلخ و شیرین را می‌بیند و ما را با آن‌ها آشنا می‌کند. اما با جستجوی عمیق‌تر در آثار سعدی این نکته پررنگ می‌شود که سعدی علاوه بر انگیزه ماجراجویی و جهانگردی دارای گرایشات و انگیزه‌های عرفانی نیز بوده است.که این نکته نشان میدهد تعلیمات استاد او یعنی شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی، مبنی بر سفررفتن بر سیر و سیاحت‌های سعدی بی تاثیر نبوده است و می‌توان گفت یکی از انگیزه‌های سفرهای سعدی، سفر با اهداف و گرایشات عرفانی است.
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا دَرنکشد جامی
سفر پختگی و کمال را برای انسان به‌ارمغان می‌آورد .سعدی نیز در بیتی ناب به‌این نکته اشاره فرموده است و سفر رفتن را برای رسیدن به‌کمال، به‌خامان و ناپختگان سفارش می‌نماید. او در این بیت اشاره‌ای نیز به‌تصوف و صوفیگری دارد و به صورت پنهان به‌سفر صوفیان و عارفان اشاره می‌کند. بزرگان تصوف و عرفان همواره سفر رفتن را به‌مبتدیان و مریدان سفارش می‌نمودند. زیرا آنان باور داشتند که سفر ناپاکی‌های باطنی را از بین می‌برد و سالک و رونده راه حقیقت به‌مرور با طی نمودن درجات عرفان و تصوف به‌قله حقیقت دست می‌یابد ازاین‌رو می‌توان گفت یکی از انگیزه‌های سعدی از سفر، انجام یکی از ارکان عرفان عملی در تصوف بوده باشد.
من ز خدمت دمی نياسودم
گاه و بيگاه در سفر بودم
تو نه رنج آزموده‌ای نه حصار
نه بيابان و باد و گرد و غبار
قدم من بسعی پيشترست
پس چرا عزت تو بيشترست

بی شک شیخِ اجلّ سعدی بزرگ به دلیل خصوصیات ویژه شخصیتی که داشت به‌خود اجازه نداده است تا زندگی‌اش را مانند دیگران بسر ببرد و سکنی بگزیند، بلکه با توجه به‌موقعیت زمان و حوادثی که در دوره اش به‌چشم دید، تصمیمات متفاوتی در زندگی خویش گرفت و پای در سفر نهاد.

نویسنده : زهراصیدی
منابع:
– یوسفی، غالمحسین، ۱۳۸۶ ،دیداری با اهل قلم، جلد دوم،تهران، انتشارات علمی
-زرین کوب، ، عبدالحسین، ۱۳۸۶ ،با کاروان حله،، انتشارات علمی