سقاخانه اسماعیل طلا

سقاخانه در معماری سنتی ایرانی، فضاهای کوچکی در معابر عمومی است که اهالی و کسبه برای آب دادن به رهگذران تشنه، آن را درست می‌کردند. سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آن‌ها می‌ریختند و پیاله‌هایی را با زنجیر به آن‌ها می‌بستند. بانیان سقاخانه به قصد ثواب بردن و سیراب کردن […]

سقاخانه در معماری سنتی ایرانی، فضاهای کوچکی در معابر عمومی است که اهالی و کسبه برای آب دادن به رهگذران تشنه، آن را درست می‌کردند. سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آن‌ها می‌ریختند و پیاله‌هایی را با زنجیر به آن‌ها می‌بستند. بانیان سقاخانه به قصد ثواب بردن و سیراب کردن تشنگان، اقدام به ساخت و نگه‌داری آن‌ها می‌کردند. برخی سقاخانه‌ها دائمی بودند و برخی دیگر در زمانهای خاص به‌ویژه در ایام عزاداری محرم برپا می‌شدند. برای اینکه رهگذران در شب بدانند که سقاخانه کجاست تا رفع تشنگی کنند، در اطراف آن نیز شمع هایی را روشن می کردند. در تهران رسم بود، کسانی که نذر و نیازی داشتند هر شب جمعه، شمع‌هایی را در سقاخانه‌ها روشن می‌کردند.
از میان سقاخانه هایی که وجود دارد، سقاخانه اسماعیل طلای حرم مطهر از معروف‌ترین هاست. سقاخانه اسماعیل طلا، جا گرفته در مرکز صحن عتیق روبروی پنجره فولاد، سابقه ای طولانی دارد و از قدیمی‌ترین سقاخانه‌ها است. سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار نهاد و یکی از فرماندهان فتحعلی‌شاه، بهای روکش طلای آن را پرداخت.

ماجرا از این قرار است که بین سال‌های ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ ق، به دستور نادرشاه افشار، سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر که از جنگ هرات به غنیمت گرفته بود را در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط صحن عتیق عبور می‌کرده نصب می شود تا  مردم برای رفع تشنگی از آب درون این سنگ که سه کر گنجایش داشته، استفاده کنند.

چند سال بعد، یکی از سرداران فتحعلی‌شاه جان وی را از خطری احتمالی نجات می‌دهد. آن زمان از طرف یکی از دولت‌های خارجی، بسته‌ای به عنوان هدیه به دربار می رسد و شاه قصد گشودن آن را می‌کند اما اسماعیل خان که بسته را مشکوک می‌بیند درخواست دارد این کار در محوطه‌ی کاخ به وسیله‌ی ‌‌خدمت‌گذاران انجام شود تا احتمال سوء قصد از شاه دور بماند. اتفاقاً هنگام بازکردن، بسته منفجر می شود. شاه به رسم پاداش از دوراندیشی وی، هم وزن اسماعیل خان به او طلا اهدا می‌کند. او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب می‌کند تا گنبد و پایه های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان سقاخانه را «سقاخانه اسماعیل طلائی» نام می‌گذارند. این سردار اهل مهدی‌شهر (سنگسر) سمنان بر فراز سنگاب، پوششی هشت ضلعی و سقفی گنبدی‌شکل بنا و آن را طلا کاری می‌کند. سقف گنبدی‌شکل سقاخانه بر روی پایه‌هایی از سنگ مرمر کنده‌کاری‌ شده و کاشی قرار دارد و سطح آن از بالای کاشی پایه‌ها، با خشت‌های مطلا و پیرامون آن با اسماءالله تزیین شده است.

در گذشته آب سقاخانه اسماعیل طلایی از طریق چشمه‌ای به نام چشمه گیلاس در فاصله ۴۸ کیلومتری مشهد امروز، تامین می‌شد. بسیاری از زائران با آوردن قمقمه‌های خالی، این آب را برای تبرک و تیمُّن و بردن آن به شهر خود، برمی‌دارند.

بسیارند آن‌ها که با دلی صاف، آبی از سقاخانه حرم امام رضا(ع) به نیت شفای بیمارشان برده‌اند. بسیارند آن‌ها که برای روشنی قلب و روحشان، جرعه‎‌ای از این آب را نوشیده‌اند، بسیارند آن‌ها که به جای شمع، نذری کردهاند برای تامین روشنایی اطراف سقاخانه و لیوان‌هایی که در اختیار زائران قرار می‌گیرد و بسیارند آن‌ها که هنوز به یاد لب تشنه حسین و مشک پرخون سقای کربلا و گلوی خشک شهید شش ماهه عاشورا، آب را با بغض و اشک می‌نوشند. در حرم امام رضا(ع) به یاد جدشان امام حسین(ع). و مگر چنین آبی، جز روشنی است؟
نویسنده: نجمه سادات امیری دشت بیاض