جاذبه های پیدا و پنهان در گردشگری روستایی

 جاذبه های پیدا و پنهان در گردشگری روستایی در حال حاضر چشم اندازهای روستایی و جوامع روستایی محلی، با شیوه زندگی و فرهنگ خاص خود، به طور روز افزونی به مقاصد و بازارهای گردشگری تبدیل می شوند. گردشگران و دیگران چنین تصور می کنند که جوامع روستایی با ساختارهای اجتماعی و فرهنگ خاص خود نقطه […]

 جاذبه های پیدا و پنهان در گردشگری روستایی

در حال حاضر چشم اندازهای روستایی و جوامع روستایی محلی، با شیوه زندگی و فرهنگ خاص خود، به طور روز افزونی به مقاصد و بازارهای گردشگری تبدیل می شوند. گردشگران و دیگران چنین تصور می کنند که جوامع روستایی با ساختارهای اجتماعی و فرهنگ خاص خود نقطه مقابل جوامع شهری هستند. به هر حال گردشگری روستایی چیز جدیدی نیست. این ادراک یک عامل کلیدی در توسعه گردشگری روستایی است. حفظ شیوه های کهن تر زندگی، تفکر در ویژگیهای روستا، ارزش های دیداری و فرصت های تفریحی در نواحی غیر شهری، همان چیزهایی است که گردشگران را از نواحی شهری جذب می کنند. از اواسط قرن بیستم تا کنون تعداد بازدید کنندگان از نواحی روستایی رو به فزونی گذاشته است. در این مقاله یکی از جاذبه های زندگی روستایی ( موضوع همیاری ) مورد بررسی قرار گرفته است.

همیاری یا یاریگری به معنای کار بدون دستمزد و به عبارتی به معنای کار در ازای کار و یا به معنای استقراض نیروی انسانی می باشد. که در زمینه های مختلفی مانند جمع آوری محصولات زراعی و باغی، مرمت و  ساخت و ساز مسکن، در امور دامداری، در زمینه آب و آبیاری، در بافت قالی و فرش، تهیه جهیزیه عروس و …… بیشتر در روستاها صورت می گیرد. در منطقه مورد مطالعه ( شهرکهنه قوچان یا قوچان عتیق ) دو نوع از تشکیلات همیاری مشاهده می شود که عبارتند از:

۱ – همیاری گروهی به نام یُوار یا یاوری

۲ – همیاری فردی به نام همسره

در همیاری گروهی ” یُوار ” تعدادی از افراد برای انجام کاری مشخص از قبل دعوت می شوند. مثلا فردی که به تنهایی قادر به جمع آوری یا درو محصول مزرعه گندم خود نیست، دوستان و خویشاوندان و هم محلی های خود را در روز مشخصی برای انجام این کار دعوت می کند که باید در همان روز صبحانه و ناهار آنها را تامین نماید اما نیازی به پرداخت دستمزد نیست چرا که بعدا با انجام کار جبران خواهد کرد.  افراد شرکت کننده در همیاری ( یُوار ) متقابلا هرگاه نیاز داشته باشند می توانند دیگران را برای انجام کار دعوت کنند. به عبارتی به همدیگر نیروی کار قرض می دهند. در این میان اگر فردی از یاری دیگران بهره گرفته باشد و بنا به هر دلیلی در روز موعود نتواند خودش در یُوار ( همیاری ) شرکت کند باید فرد دیگری را به جای خود به یُوار بفرستد و دستمزد وی را نیز پرداخت کند.

این نوع همیاری در شهر درگز ” یوور”  نامیده می شود. یوور کمک دسته جمعی است که افراد فامیل و همسایه، به کسانی که سر پرست خانواده خود را از دست داده اند یا افراد بی بضاعتی که به تنهایی قادر به انجام کارهای مهم و سنگین نیستند، صورت می گیرد. این نوع همیاری در کارهای کشاورزی و تهیه جهیزیه عروس معمول تر است. گاهی نوازندگان نیز با ساز و دهل حامیان را سرگرم کرده و بساط شادی و نشاط آنها را فراهم می آورند. بویژه در تهیه و تدارک جهیزیه عروس که توام با نواختن دایره و رقص و شعر خوانی است. خانواده کمک گیرنده نیز تدارک ناهار و پذیرایی را بر عهده دارد. ( میر نیا، ۱۳۶۹)

اگر چه اساس هر نوع همیاری گروهی نظیر یُوار مبنای اقتصادی دارد ولی عوامل و انگیزه هایی مانند: گریز از تنهایی، خستگی از کارِ فردی و یکنواخت، دست یابی به احساسِ امنیت حاصل از پذیرش گروه و پرداختن به کار شادی آفرین و دل انگیز گروهی، تحکیم روابط دوستی، همسایگی و خویشاوندی، دلپذیر کردن سختی ها و مشکلات زندگی و افزایش بازدهی کسب و کار، موجب تمایل افراد برای انجام کارهای گروهی و همکاری داوطلبانه آنها شده است.

۲ – همیاری فردی؛ این نوع همیاری ” همسره ” نامیده می شود. همسره نوعی همیاری فردی است که بین دو یا چند نفر که شغل های مشابه دارند صورت می گیرد. مثلا بین دو نفر زارع یا دو نفر بنا، دو نفر چوپان یا دو نفر بافنده و ….. در این شکل از همیاری نیز هیچگونه دستمزدی پرداخت نمی گردد. بلکه به ازای هرتعداد نفر روز کار که برای فرد الف صورت می گیرد، فرد الف نیز موظف می شود به همان تعداد روز برای نفر ب کار ارائه دهد. در همسره نیز تامین صبحانه و ناهار بر عهده فرد دعوت کننده می باشد.

اشکال دیگری از یاریگری در این شهر( قوچان عتیق ) مشاهده می گردد مثلا در مورد آبیاری با افزودن یک شبانه روز به مدار گردش چاههای عمیق یا قنات ها آب را در اختیار افرادی قرار می دهند که مالک آب نیستند و به ناچار برای آبیاری مزارع خویش باید آب را خریداری نمایند اما برای خرید نیز دسترسی به آب ندارند. با این روش توزیع آب در بین کشاورزان به شکل عادلانه تری صورت می گیرد و نیاز افراد غیر مالک نیز تامین می گردد. این مهارت یا روش توزیع آب را ” ورخیزه ” می گویند.

در امور دامداری نیز با قرض دادن و قرض گرفتن شیر دامهای گله در هر روز به یکی از مشترکین گله، تهیه و تولید فرآورده های لبنی مانند کره و روغن زرد مقرون به صرفه می گردد که به این عمل ”  من کردن ” به معنای کیل کردن یا خط و نشان کردن مقدار شیر دام گفته می شود. – برای دام های بزرگ تعداد اعضاء کمتر است – در گذشته ای نه چندان دور و حتی در حال حاضر بصورتی کم رنگ تر قرض دادن نیروی انسانی، شیر دام و …. در روستاهای ما امری رایج بوده است که خود باعث رونق زندگی روستایی و شادی و نشاط و همبستگی ساکنان آنها می شد و این روند مشارکتی شرایط دشوار و سخت زندگی روستایی و فعالیت های اقتصادی را تسهیل می کرد. اما امروزه با ورود اقتصاد پولی و تجاری شدن صرف امور، متاسفانه زمینه های اتحاد و یکدلی مردم نیز از هم گسسته است. تمامی این موارد که هنوز هم بصورت محدود در روستاهای این سرزمین باقی است که می تواند زمینه ای برای گردشگری روستایی و کسب تجارب مفید برای گردشگران و علاقمندان به روستا و زندگی روستایی باشد.

صنایع دستی

در قدیم کارگاههای پارچه بافی ( کرباس بافی ) زیادی در شهرکهنه وجود داشت که امروزه منسوخ شده اند. اما بافت جُوال، پُلاس ( فرش ) قالی، جاجیم، جوراب و دستکش پشمی و …. هنوز رواج دارد.

asansafat parchebafi1 جاذبه های پیدا و پنهان در گردشگری روستایی

جوال فرش ساده و بدون نقشی است که تارهای آن از نخ پنبه ای ( نخ قند ) و پود آن از رشته های پارچه هایی که دیگر قابل استفاده نبودند بافته می شود و در تهیه خورجین، بار جمه، پادری و زیر انداز کاربرد دارد. در واقع پود جوال حالت بازیافتی دارد که به آن در اصطلاح محلی”  شرریت ” می گویند.

پُلاس نوعی فرش با نقشه ذهنی بافت است که تارهای آن از نخ پنبه و پودهای آن از رشته های رنگ شده پشمی و بدون پرز است، بافتن پلاس با نقشه های گوناگون در شهر کهنه رواج فراوان داشته ولی به مرور در حال انقراض است.

قالی و قالیچه: به تعداد معدود کارگاههای قالی بافی هنوز مشغول فعالیت می باشند که قالی معمولا توسط دختران و خانم های خانه دار بافته می شود.

سفالگری: در حال حاضر در شهر کهنه تنها یک کارگاه سفالگری وجود دارد که تولیدات آن عبارتند از : گلدان، کاسه، کوزه، قلک، قندان، فنجان، اشیاء فانتزی و …. در قدیم تنبوشه که به آن موری می گفتند و برای انتقال آب مورد استفاده قرار می گرفت نیز تولید می شد. ساخت تنور و کندوی غلات نیز در چند دهه قبل از گل رس کاملا مرسوم بود.

آهنگری: در کارگاههای آهنگری که امروزه تبدیل به کارگاههای جوشکاری و درب و پنجره سازی شده اند بسیاری از کالاها و ابزارهای فلزی مانند داس یا منقال، علف درو (اُراق ) علف بر، چهار شاخ، تیشه و تبر،انبر قند شکن، آتشگیر، کلنگ، اره و …. تولید می گردید.

موسیقی محلی: نوازندگان و موسیقی دان ها در شهر کهنه به دو گروه اصلی تقسیم می شوند که معمولا در جشن ها و مراسم عروسی و ایام نوروز به این کار مبادرت می ورزند. گروه اول بخشی ها هستند که دوتار می نوازند و حامیان و مروجان شعر و ادب و بطور کلی فرهنگ محلی هستند. آخرین باز مانده این گروه مرحوم احمدی یک دهه پیش دار فانی را وداع کرد. گروه دوم عاشق ها یا عاشق چی ها هستند که به طور سنتی از دایره و قشمه و یا از دهل و سرنا استفاده می کردند. این گروه دوم بیشتر به کار صرف نوازندگی می پردازند و رابطه مستحکمی با شعر و ادبیات ندارند هر چند که به همراه نوازندگی آوازهایی را نیز اجرا می کنند. در حال حاضر نیز در اجراهای زنده سازهای ارگ و جاز جایگزین سازهای سنتی شده است.

 

 

منابع و یادداشت ها:

۱ – فرهادی، مرتضی: فرهنگ یاریگری در ایران.

۲ – میرهاشمی، علی: بررسی موانع اثر بخشی شوراهای اسلامی کار. ۱۳۸۳٫

۳ – مهدیان، یوسف: توسعه روستایی در حوضه علیای رود اترک، ۱۳۷۵٫

۴ – رضوانی و همکاران: توسعه گردشگری روستایی، ۱۳۹۱٫

۵ – مهدیان، یوسف، راهنمای گردشگری فرهنگی،۱۳۹۸٫

۶ – میر نیا، سید علی: فرهنگ مردم، انتشارات پارسا، تهران، ۱۳۶۹٫