مقاله ویژه

اسطوره‌ها در جشن تیرگان و جشن آب‌پاشان

اسطوره‌ها در جشن تیرگان و جشن آب‌پاشان آب پاشونک ،جشن آغاز تابستان پدیده های طبیعی و تغییرات فصل­ها درتقویم ایران باستان بهانه های هستند برای جشن‌ها و مناسبت‌ها. بهاربا شکوفه­ها ،تابستان با خورشید و زمستان با برف. تابستان که آغاز می­شود و زاویه میان خورشید و افق جنوبی بیشتر از همیشه است و آفتاب به […]

اسطوره‌ها در جشن تیرگان و جشن آب‌پاشان

آب پاشونک ،جشن آغاز تابستان

پدیده های طبیعی و تغییرات فصل­ها درتقویم ایران باستان بهانه های هستند برای جشن‌ها و مناسبت‌ها. بهاربا شکوفه­ها ،تابستان با خورشید و زمستان با برف. تابستان که آغاز می­شود و زاویه میان خورشید و افق جنوبی بیشتر از همیشه است و آفتاب به کمال و اوج سالیانه خود دست می‌یابد. به سبب دلبستگی و باور مردمان باستان به پدیده‌های کیهانی، آیین‌ها و جشن‌های زیادی را در این هنگام برپا می‌داشته‌اند.

جشن آبريزگان كه در فصل تابستان و هنگام کمی بارش باران برگزار مي­گرديد، در حقيقت نوعي مراسم طلب باران است. در اين جشن که از كهن ترين اعياد ملي ايرانيان به شمار می­آید مردم به يكديگر آب مي پاشیدند. كهن ترين سندي كه در آن از برگزاري جشن تيرگان در دوره ماد اشاره شده تلمود بابل اورشليم است. در این سند از جشن‌های ایرانی یاد شده است.: در بابل سه عید دارند و در مدی [ماد] نیز سه عید که شامل موتردی، تُریَسکی، و مُهرُنِکی یعنی همان نوسردی، تیرگان و مهرگان هستند.

اما روایت ابوریحان بیرونی درباره این جشن طور دیگری ­است. او روایت کرده است منشأ جشن آب­پاشان تیر ماه به زمان پادشاهی جمشید برمی­گردد. در این زمان عدد جانوران و آدمی آنقدر زیاد شد که دیگر جایی باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر فراخ تر گردانید و فرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند و از آن  زمان جشن آبریزگان به یادگار ماند. روایت دیگری ازپیدایش و تاریخ این جشن به دوره­ی ساسانیان مربوط می شود. ابن فقیه همدانی در اواخر سده سوم در این باره آورده که  درروزگار پیروز، شاه ساسانی و نیای انوشیروان، در ایران باران نبارید و دیو خشکسالی برهمه جا سرمی­‌کشید. پیروز، تا چندین سال از مردم خراج نگرفت و درهای خزانه را به روی آنان گشود. حتی اموال آتشکده را نیز بر آنان بخشید. سپس در آتشکده آذرخورا، بر درگاه خدا به نیایش ایستاد، کرنش­ها نمود و چاره خواست. از آن پس به سوی شهر دارا رهسپار شد. در راه به بیابانی بدون آبادانی رسید. در آن دم، ابری که در آسمان پدیدارشده بود چنان بارید که مانندش را کسی در یاد نداشته بود. پیروز آن روز را جشن گرفت و مجلس‌ها بر پا ساخت و مردم از آب باران بر هم می‌پاشیدند.

این جشن در کنار آب‌ها، همراه با بزم‌هایی وابسته با آب و آب‌پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیشِ رو همراه بوده است و از آنجا که این جشن‌ها با آب در پیوند هستند، با نام های «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شده‌است

جشن تیرگان

در گاهشماری ایرانی سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده می‌شود و جشن بزرگ تیرگان، در تیر روز از تیر ماه (سیزدهم تیر ماه) جای دارد. در باورهای مردم، درباره جشن تیرگان دو روایت وجود دارد. یکی جشنی بوده درگرامی­داشت تیشتر (ستاره ی باران آور در فرهنگ ایرانی) که بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام می­شده است. جشن تیشترنمادی از یک نبرد است.نبرد همیشگی میان نیکی و بدی. در اوستا، تشترپشت( تیر پشت) فرشته باران است که در ده روز اول ماه به شکل جوانی پانزده ساله در می­آید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین و در ده روز سوم به صورت اسبی سپید و زیبا با گوش­های زرین.

در زمانی­که تیشتر به شکل اسب زیبای سفید زرین گوش درمی­آید، با ساز و برگ طلایی ، به دریای کیهانی فرو می­رود. در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی با گوش و دم سیاه خود وظاهری ترسناک ، روبرو می­شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی­خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می­خورد، به نزد خدای بزرگ می­رود و از او یاری و مدد می­جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و بعد از آن آب­ها بدون مانعی به مزرعه­ها و چراگاه­ها جاری می­شوند .باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمی­خواستند به این سو و آن سو می­برد و باران­های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو می­ریزند. به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.

روایت دیگر نیز درباره آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و در زمان جنگ و ستیز میان ایران و توران ، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاه ایران، سپاه ایران شکست سختی می­خورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی می­دهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا می­افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در می­آیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد ، می­پذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان( پرتاب کنند هر جا تیر فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هیچ­یک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب می­کرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، ولی میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همه­ی نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد . هرمز، خدای بزرگ، به فرشته­ی باد (وایو( فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می­رفت و از کوه و در و دشت می­گذشت تا در کنار رود جیهون بر تنه­ی درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود؛ نشست. آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند.

زهراصیدی

 

منابع:

-خاتمی ،عیسی.۱۳۸۷٫ نگاهی به تقویم گالشی و جشن تیرمه سینزه.انجمن دوستداران میراث فرهنگی سخت سر. چاپخانه هویزه

-رضی، هاشم. ۱۳۸۳(چاپ دوم). جشن های آب(نوروز، سوابق تاریخی تا امروز). جشن های تیرگان و آب پاشان، آبریزگان. نشر گلبان. تهران.

-هوبان، آندرانیک (۱۳۸۴)، جشن آب پاشان، فصلنامه مطالعات ملی، سال ششم، شماره۲­ –